آینده ی وحشی

یه سر رفتم تنهایی تا جاهایی که خیلی عاشقشونم

کلی کتاب خوندم

سندویچ زبان و رویال برگر و جگر مرغ اشتراکی با طبان خوردم و روده موده معده خونریزی کرد و زود خوب شدم خداروشکر

پوست موست زیبایی هم پدرمو درآورد

خوانا و گیسوم و طاقچه و زم و پاریس و بنزین و کوفته و پوست موز

دیشب بعد ۳۴ روز ساعت ۷ رفتیم با مامان بیرون، با اینکه گرسنه بودیم ولی گفتم نریم شکم سرا و وسوسه هامونو ضایع کردیم تا بیاییم خونه شام بخوریم، خلاصه یه پلیور زرد قناری خوشگل دیدم ولی زیپی نبود و سایزش بزرگ بود، بعد دیدم روش عکس کارتونی هم داره و بعد تر متوجه شدیم بابا اینجا لباس دخترانه و نه مین و دیگه از همون ویترین خداحافظی کردیم، قدممون افتاده بود مثل همیشه و کلی مشتری اومد براش

به یه جوان خوشتیپ هم آدرس نزدیک ترین میوه ی رو دادم و بعد خودمون رفتیم ببینیم میوه ی جمع نکرده باشه تو این مدت، چون خیلی تندتند عوض میکنن مغازه ها کارشونو بعد رفتیم آکواریم و ماهی ی، سال ۹۳ رفته بودم قبلا". آخه خواهرزاده م آکواریوم داشت و سعید هم داره، پرسیدم یه مدل جمع و جورشو ۲۷۰ گفت و گفتم چراغاشو روشن کنه که ۷ رنگ چراغ خوشگل داشت. نگهداریش سخته یکم و بود ماهی میاد از خونه چون قبلا" تجربشو داشتم ولی این مدل در پوش داشت، دیگه نمیدونم بو ماهی بازم بیاد یا نه، خلاصه بعدش چنتا عکس گرفتیم و سلفی. برگشتنی دیدم یه مغازه محصولات عطاری زده هنگام نماز ۱۵ دقیقه تعطیل است و خوشم اومد و رفتیم نمک دریا یم، شعبه لذت سنتر تبریز رو پیدا نکردم، شیرینی و آجیل و باقلوا تبریز رو داره. بعد اومدیم جلو وسایل ورزش نشستیم و استراحت کردیم و تهیه غذای الهی عوض شده و بانوی جنوب اومده و غذای جنوبی و ماهی آوردن، بعدشم رسیدیم خونه و شام رو دور هم خوردیم 

پ.ن. نوشته شده در ساعت ۱۳:۴۵ و ثبت در ۱۹:۳۸

امشب ساعت ۲ یهو گفتم بشینم یه مدیتیشن انجام بدم. قبلا" تو حالت آلفا رفتم برای تجسم خلاق تو دوره استاد امیر شریفی و چندین بار هم خودم تو حالت مدیتیشن نشستم ولی این مدیتیشن اختصاصی بود و به نظرم اولین تجربه مدیتیشن به ما هو مدیتیشن بود که با لایو ذخیره شده اینستاگرام شنبه های هتل معنوی انجام دادم. اسمش عشق و صلح بود. باحال بود خلاصه. اومدم ثبتش کنم تو اولین هام پ.ن. اگه کسی و جایی رو معفی کنم منظورم تایید کلی مطالب و عقایدشون نیستا پ.ن.۲.

سلام گلای تو خونه الان پنج شبه جغد تمامم و بعد از دو ماه صفاسیتی کردم اونم سریع و عالی خداروشکر و روز تولد آقامون امام حسین علیه السلام شرمنده ی مامان و بچه و بابا نشدیم ایضا" کودک درونم امروز ظهر با آقای اصلانی سلفی گرفتم و فردا منو ببینه کلی سوپرایز میشه نشستیم خانوادگی با لپتاب وایو به صحبتای حاج آقا کاویانی در مورد علم اعداد و فرشته نگهبان هر شخص مطابق اسمش و کلی حرفای خوب و عالی و مثبت ۲۵ دقیقه ای گوش دادیم و راه کار هایی که گفتن و واقعا" لذت بردیم

یه سر رفتم تنهایی تا جاهایی که خیلی عاشقشونم کلی کتاب خوندم سندویچ زبان و رویال برگر و جگر مرغ اشتراکی با طبان خوردم و روده موده معده خونریزی کرد و زود خوب شدم خداروشکر پوست موست زیبایی هم پدرمو درآورد خوانا و گیسوم و طاقچه و زم و پاریس و بنزین و کوفته و پوست موز